بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
آخرین اخطار
(مهلت: پنج روز)
بیش از 26 سال پیش، مبارزاتی به خاطر احیای اسلام راستین و زدودن الحاقات و خرافات از آن شروع کردم. سال 42 حرکت وسیع انقلابی به رهبری امام خمینی ظاهر شد. شروع این نهضت در عالم تشیّع؛ موجب شد که از آن تاریخ، وحدت اسلامی و رفع کدورت مذهبی، قسمتی از روش مبارزاتم گردد. در سخنرانیها و اعلامیهها و هم چنین در نشست و برخواستها، همیشه این مطلب، مورد توجهم بود؛ و هر بار که فرصتی دست داده، توجه به این مطلب را، مستقیم یا با واسطه، به رهبران مذهبی اهل تشیّع توصیه کردهام… و این توصیهها تا حدّی مؤثّر بوده است. اما به هر حال، سنگینی این تکلیف، همیشه به عهدهی من بوده؛ و هر بار که اقدامی وحدتشکن صورت میگرفت، با زحمت فراوان، آثار آن را، خنثی، و راه سوءاستفادهی رژیم سابق از آن را مسدود میکردم… و به هر تقدیر ـخدا را شکرـ که به دشمن فرصت ندادم تا اختلاف چندین قرنهی مذهبی را حربهی درهم کوبیدن نهضت سازد.
به هر حال، وحدت اسلامی، موجب پیروزی نظامی بر دشمن گردید، و انقلاب، قدرت را در دست گرفت… اما متأسفانه، آنچه پس از تحول تا کنون پیش آمده، همه به خلاف انتظار و مخالف اخوت اسلامی بوده است. اصرار رهبران مذهبی شیعی بر ماندن آقای صفدری در سنندج، پس از مذاکرات طولانی و مکرّر و تفهیم واقعیّات، نمیتوانست نشانهی سوءنیّت نباشد ـبخصوص که نظیر این امر در سایر مناطق سنینشین نیز پیش آمده است!ـ و پس از حوادث خونینی که این امر، موجب بروز آن گردید ـو قدرت سالها مبارزهی ما را خنثی نمود (و همهی مقامات دستگاه رهبری،آن را درک کردند)ـ اقداماتی که تا کنون در کار سیاست منطقه، از طرف هیأت حاکمه صورت گرفته کلاً در همان جهتی بوده که وجود صفدری در سنندج را توجیه میکرده است!!
و اکنون میبینیم که هیأت حاکمه ـ نه تنها اقداماتی انقلابیِ اسلامی در جهت تغییر وضع اجتماعی و اقتصادی مملکت، انجام ندادهاند ـ هر اقدامی که در کُردستان و اکثر مناطق اهل تسنّن انجام میدهند، همه، علیه مسلمانان سنی مذهب است، و ـآگاهانه یا ناآگاهانه! ـ در جهت تضعیف اسلام! و چقدر تلخ است به یاد آوردن کلماتی که عمّال رژیم سابق بر سر زبانها میانداختند از این قبیل که: «اگر روحانیان شیعی به قدرت برسند، این قدرت را که اکنون دارید، از شما میگیرند؛ و به هر وسیله، اهل تسنّن را سرکوب خواهند کرد…»!
به هر صورت، قبول این وضع، معصیتی است بسی بزرگتر از تسلیم در برابر رژیم گذشته و بارها ـ چه کتبی و چه شفاهی ـکوشیدهام که حکومت فعلی روش عوض کند تا انقلاب با شکست مواجه نشود؛ تا اختلاف مذهبی و برادرکُشی پیش نیاید؛ تا دشمنان داخلی و خارجی اسلام به قدرت نرسند؛ و تا اهداف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی انقلاب اسلامی پیاده شود؛ و مسلمانان عالم از این روزنهی امید، نومید نگردند. اما این تذکرات کمترین اثری نبخشیده است… و ناچار به خاطر ادای مسئولیّت در برابر خدا، بدین وسیله به همهی دست اندرکاران حکومت، اتمام حجّت میکنم که: ادامهی این وضع را قبول نمیکنم؛ و اگر روش آنان در قبال اهل تسنّن و نیز در ادارهی مملکت عوض نشود، روش من ـ پس از نشر واقعیّات و حقایق در مطبوعاتـ عوض خواهد شد.
الا، هَلْ بَلَّغْتُ؟ اَللّهُمَّ فَاشْهَدْ.
تهران، احمد مفتیزاده (8/3/58)
ثبت دیدگاه